پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
احتمال تو...
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 556
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
همه چیز از احتمال بودنت جان گرفت،....از احتمال نشستن ات بر پوست صندلی، کشیده شدن انگشتانت بر تن میز، پیچیدن صدایت در رگ اتاق............. حالا همه چیز از احتمال نبودنت نابود می شود! صندلی.....میز......اتاق.......من!



ع ش ق .....
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 517
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
چشم به سقف اتاق دوختن و ساعتها اینگونه نگاه کردن...نام دیگر عشق است!



زخم....
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 605
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
زخم یعنی....تو اینجایی،میان واژه هایم،خاطراتم،حتی میان این روزهای پانسمان شده.....چرک کرده اند آرزوهایم،نمی بینی؟



شعری به نام تو....
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 467
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
منتظرت نیستم،هوای تو را ندارم...حتی دستهایم را برایت تکان نمی دهم...فقط...هرشب رأس ساعت درد،شعری به نام تو به مسلخ می فرستم!



نامه....
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 389
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
خانه ات سرد است؟ خورشیدی در پاکت می گذارم و برایت پست می کنم....،ستاره ی کوچکی در کلمه ای بگذار و به آسمانم روانه کن،....بسیار تاریکم....!



خنده های تو!
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 337
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
دنیا که به پایان برسد، رویاها دنیایی دیگر خواهند ساخت؛ و خنده ی تو جای آفتاب را خواهد گرفت!



بهار...
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 640
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
آنقدر نیامدی که،ار چهره ام بهار برگ به برگ ریخت، پاییز شدم.... دیگر نیا،آشفته می شود خوابهای رنگی ام!



دستهای تو...
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 399
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
دستهای تو...پرده از وجودم کنار می زنند و مرا در برهنگی بیشتری می پوشانند... تن هایی را در بدنم کشف می کنند،دستهای تو تنی دیگر برای بدنم ابداع می کنند!



کبریت....
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 378
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
افروخته یک به یک سه چوبه ی کبریت در دل شب... نخستین برای دیدن تمامی رخسارت، دومین برای دیدن چشمانت، آخرین برای دیدن لبانت و تاریکی کامل تا آن همه را یک جا به یاد آرم...در آن حال که به آغوشت می فشارم!



تمام زندگی من!
نوشته شده در 3 / 2 / 1392
بازدید : 391
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
در زندگانی من، نه جمله ی معترضه باش و نه فاصله میان دو جمله.... تو تمامی زندگی من باش...نقطه ی آخر خط...و تنها کلمه در آغاز خط...دوستت می دارم...



رهایی!
نوشته شده در 1 / 2 / 1392
بازدید : 701
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
اگر خود را از قله ی جهان پرت کنم تا از افیون عشق تو رهایی یابم،باز هم مردم مرا افتاده بر دستهای تو خواهند دید!



شهر من!
نوشته شده در 1 / 2 / 1392
بازدید : 494
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
همه شهرهای دنیا در نقشه جغرافیا به نظرم نقطه های خیالی اند،مگر یک شهر،شهری که در آن عاشق ات شدم،شهری که بعد از تو وطنم شد!



شعرهایم....
نوشته شده در 1 / 2 / 1392
بازدید : 474
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
شب و روز می نویسم...دل شاعر همیشه پر است.... شعرهایم انگار نامه هایی هستند از خودم برای خودم....!



تبعید...!
نوشته شده در 1 / 2 / 1392
بازدید : 346
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
در میان دستهایت تبعید می شود وطنم!



آیینه!
نوشته شده در 1 / 2 / 1392
بازدید : 341
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
قاب عکس نیستم،آیینه ام به کسی نمی چسبم!



بردن و باختن!
نوشته شده در 1 / 2 / 1392
بازدید : 450
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
نه می بازم...نه می برم! بردن یا باختن قمار است.......می بخشم!



باور....
نوشته شده در 1 / 2 / 1392
بازدید : 460
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
با نگاهم تو را می نوشم تا جرعه جرعه باورم کنی!



مرگ شعرهایم....
نوشته شده در 1 / 2 / 1392
بازدید : 331
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
شعرهایم بوی کافور گرفته اند،لای کفن کاغذ می پیچمشان و در گور دفترم دفن می شوند،...تو هم رفیق باش،دستت را روی سینه ام بگذار و فاتحه ای بخوان...شاید...کلماتم بهشتی شدند...!



قمار....
نوشته شده در 1 / 2 / 1392
بازدید : 393
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
در قمار چشمهایت، من دل گذاشتم،تو خشت....خشت روی خشت..... حاکم تو بودی،.... این دیوار یادگار قمار ماست!