|
|
نوشته شده در 30 / 12 / 1391
بازدید : 466
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
اشتباه از ما بود....
که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم...
دست هامان خالی...
دل هامان پر ...
گفتگو هامان مثلا یعنی ما!!!
کاش می دانستیم هیچ پروانه ای
پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آورد...
حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب میمیریم...
از خانه که میایی
یک دستمال سفید, پاکتی سیگار, گزینه شعر فروغ,
و تحملی طولانی بیاور...
احتمال گریستن ما بسیار است!!!!
نوشته شده در 30 / 12 / 1391
بازدید : 343
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
سبز نگاهش را همبسترم هر شب...
نوشته شده در 30 / 12 / 1391
بازدید : 358
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
من اینجا...
در ابهام آمیزش شب و سایه،
دلم را
به تیر بلندترین چراغ شهر آویخته ام...
و با زخمه ساز شبگردی و
عطر نمناک پاییزی و
حریر مه آلود نیمه شبی
عروسی مهتاب گرفته ام...
باز با هزاران تیر خلاص
آن را نشانه بگیر!
هیچ اتفاق خاصی نمی افتد...
نوشته شده در 30 / 12 / 1391
بازدید : 459
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
باران...
راز ویران شدنم را می داند!
تو چه می دانی...
این روزها...
در آغوش من و تنهایی ...
لا به لای این همه خاطره....
در خراب آباد این دل
چه می گذرد؟
نوشته شده در 30 / 12 / 1391
بازدید : 347
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
پرنده، هی پرندهی بیپروا!
در پی آن فوج گمشده،بر مه...آشيانه مساز!
من ساختم،...باد آمد و همهی روياها را با خود برد....
نوشته شده در 30 / 12 / 1391
بازدید : 305
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
این جهانی که پر از مضحکه و تکرار است
تکه تکه شدن دل چه تماشا دارد؟
نوشته شده در 30 / 12 / 1391
بازدید : 340
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
من از سایه ها هراسی ندارم...
من از خود خود آدمها هراسانم!
من از حضور بی رحم حقیقت هراسی ندارم.من از عریان شدن فریب هراسانم...
من از عشق هراسی ندارم ..هراس من از همه از توست...
وقتی که صورتت را بی نقاب می بینم..
همان لحظه!
همان جا...
از بیم تو و صورت زیبایت
هزاران بار بر خود می لرزم....
نوشته شده در 30 / 12 / 1391
بازدید : 403
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
همچون کرمی خوشبخت
در وسعت بیکران یک سیب
لحظه های مرده را گاز می زنم...
نمی دانم،این خواب پریشان دنیاست!
یا همان است که نامش زندگی نهاده اند...
نوشته شده در 30 / 12 / 1391
بازدید : 333
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
من از نسل همان عشق های کوکی و عروسکی می آیم
اما تو که باغ دلت پر نشاط است
برایم سیگاری روشن کن
و مواظب خواب اقاقیها باش
که من دیریست تلخ می نوشم و
تلخ بالا میاورم...
نوشته شده در 29 / 12 / 1391
بازدید : 359
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
امشب آخرین شب ساله! دلم واسه شنیدن صدات پر میکشه،دلم میخواست می تونستم واسه آخرین بار بهت بگم چقدر دوست دارم،چقدر لحظات با تو بودن واسم مقدسن و چقد بدون تو احساس تنهایی می کنم...،تنهاتر از تمام سالهای عمرم امشب رو می گذرونم...افسوس که تو اینا رو درک نمی کنی؟ چون با عشق غریبه ای،...کاش جای هوس کمی به احساس صادقانه من مدیون میشدی؟فکر صدای نفسات تو آغوشش آزارم میده...و من از فرط غم سعی می کنم عشق تو رو از یاد ببرم... اما تنها عشق می دونه که دارم به خاطر تو با دلم چیکار می کنم!تنها عشق میدونه!
نوشته شده در 21 / 12 / 1391
بازدید : 495
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
چقدر کوچک است دنیا!.... وقتی در چشمان مردی در آن سوی زمین قرار دارد!
نوشته شده در 21 / 12 / 1391
بازدید : 304
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
از قلم تا اقلیم تو... فاصله ای نیست،جز چند سطر عاشقانه!...... به دقیقه ای... کیلومترها....دوستت دارم....!
نوشته شده در 21 / 12 / 1391
بازدید : 317
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
بوسه هایت کوتاهند،مثل شعرهای من،تا بیایی بخوانی،تمام شده اند....!
نوشته شده در 21 / 12 / 1391
بازدید : 332
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
خورشید را در آغوش گرفته ای،پاهایت را به بوسه های دریا سپرده ای،موهایت را به دست نسیم..... چه خوش غیرتم من!
نوشته شده در 21 / 12 / 1391
بازدید : 385
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
پنداشتی گذشته مرد؟
آن بوسه ها چو دانه های الماس در گوشواره از یادم آویزان است..
نوشته شده در 19 / 12 / 1391
بازدید : 383
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
سالِ نو،غمِ نو! غمِ نداشتنت که کهنه نمی شه! وقتی دلت شاد نباشه! لبخند پسته هم واست میشه حسرت!
نوشته شده در 19 / 12 / 1391
بازدید : 387
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
همیشه دلتنگیم... دلتنگ کسی که اگه می دونست دلتنگی یعنی چی؟هیچ وقت تنهامون نمیذاشت...!
نوشته شده در 19 / 12 / 1391
بازدید : 428
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
کاش رویاهام رو دست تویی که توانایی نابود کردنشون رو داشتی نمی سپردم...
نوشته شده در 16 / 12 / 1391
بازدید : 325
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
سوختم ولی چه بیهوده،درست مثل سیگاری روشن میان لبهای زنی که سیگاری نیست...!
نوشته شده در 16 / 12 / 1391
بازدید : 337
نویسنده : سـعـیـــــــــــــــــــــــد ه
|
|
قرار بعدی پای گهواره نوشته هایم...! زنی که کشتم اسم نداشت،یک فرشته ی مچاله شده بود با یک سبد خاطره و یک سینه حرف...
|
|
|