من سکوتم حرف است،
حرفــهایم حــرف است،
خنــده هایم حـرف است....
کاش می دانستی
می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم
کـــاش مــی دانســـتی...
کـــاش مــی فهمـــیدی...
کاش و صد کاش نمی ترسیدی!
که مبادا دل من پیش دلت گیر کند
با نگاهم تلی از عشق دستان تو زنجیر کند،
من کمی زودتر از خیلی دیر
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد..
تــو نتـــرس...
سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد
کــاش مــیدانــستـــی
چه غریبانه به دنبالت دلم خواهد گشت
در زمانی که برای غربتت
سیـــنه دلســوزی نیســت
تــازه خــواهی فـــهمیـــد
مثل من عاشق مفلوک شب افروزی نیست!